شخصی سوار قطار شد و در حالی که ساکش روی سرش بود روی صندلی نشست. هم سفرانش حیرت زده از او پرسیدند: "چرا ساک را بر سر گذاشته ای؟"
مرد گفت: "نمیخواهم به بار قطار که خیلی زیاد است بیفزایم." مسافران خنده شان گرفت و یکی از آنها به او گفت: "ظاهراً دیوانه ای! حتی اگر بار را روی سر بگذاری باز هم باری بر قطار خواهد بود. پس چرا بار را روی سرت حمل میکنی؟ آیا این احمقانه نیست؟"
او گفت: "ساک را روی سرم حمل میکنم تا با روش دنیا هماهنگ باشم. در حیرتم چرا به من میخندید؟ همه ی شما بار دنیا را بر سر خود حمل میکنید با اینکه میدانید مثل این قطار، این خداست که بار شما را حمل میکند. من فقط میخواستم با روش شما هماهنگ باشم." آن وقت مرد بارش را زمین گذاشت و خودش هم بر روی آن نشست و گفت: "نحوه ی درست نشستن این است!"
سلام
شوبی؟ خدا کنه شوب باشی.
دل تنگی چیز بدیه خیلی بد.
تو هم.....
آخی
آهنگ؟
اکشال نداره داداش مهدیم رفت گفت باز شده
اول شدما..........
.:ای مرگ بیا که زندگی ما را کشت.:
سلام!!!
داستنان جالبی بود و تکراری هم نبود!
یه جورایی یه تلنگر زد بهم.
برای ما که پیاده ایم راهی پیدا کنید...
سلام . خوبی
ببخشید که اگه دیر به دیر آپ می کنم یا بهتون نظر میدم . یه شغلی رو آغاز کردم که دیگه وقت برام نمیزاره
برام دعا کنید تا موفق شم
به دعای همتون محتاجم
سلام . خیلی خیلی خیلی معذرت دوستم
سرور سایت خراب شد . اگه میشه آدرس رو به همون قبلی تغییر یدید توی لینک بازم ببخشید ا www.love-immortal.blogfa.com
بعد توی این پست بد دارم به نظر خودم چون چهار تا از آهنگ های خودم رو گذاشتم سه تاش سنتیه یکیشم پاپ . فقط دانلود کن نظرت رو بگو بهم . یادت نره ها
اگه هم نظرت بد بود خصوصی بدی هااااااا[زبان][نیشخند]
[گل]
چشم!تو هم ما رو کشتی...(جواد)
salam
kheili ghashang bood dastet dard naone.bazam az in dastana bezar
thx
چشم!